روانشناسی: شکست عشقی خوردم، روحیه م خوب نیست"راهنمایی میخوام.
ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 19 ساله )
عشقمو از دست دادم راهنمایی م کنین تا روحیم خوب بشه
مشاور (خانم ضیایی)
سلام و احترام خدمت شما دوست گرامی. از اینکه با ما ارتباط برقرار کردید، سپاسگزارم. وضعیت روحی که از این فراق دارید را درک می کنم و امیدوارم صحبت هایم برایتان مفید باشد. بیان کردین " عشقم را از دست دادم، راهنماییم کنید تا روحیم خوب شود": بعد از پایان یک رابطه ی عاطفی، مدت زمانی طول میکشد که شرایط دوباره عادی شود. دقیقا همان مراحل سوگی که فرد در فوت عزیزی می گذراند، در ترک فرد مقابل هم می گذراند. مثل شوک/انکار، خشم، جستجو، افسردگی، پذیرش و بهبود. بنابراین فرد باید این مراحل را طی کند تا بتواند به وضعیت مناسب روحی و روانی برگردد. خب دوست گرامی لازم هست به بررسی اینکه چه عواملی باعث به وجود آمدن این رابطه و جدایی آن شد بپردازیم و در ادامه، راهکارهایی پیشنهاد می دهم :
- در ابتدا نیاز هست به کند و کاو بیشتر در خود بپردازید و در واقع خودتان را بیشتر بشناسید. چرا اصلا من وارد آن رابطه شدم؟ چه خلأها و نیازهایی داشتم که من را به این رابطه سوق داد؟ و چرا به شکست انجامید؟
اشتباهاتم در انتخاب، در رفتار، چه چیزهایی بوده است؟ این رابطه چه آسیب ها و زیان هایی برایم داشت؟ اهمیت و ضرورت این جدایی چه بود؟
- پس قبل از هر چیز، لازم هست به این سوالات به دقت پاسخ دهید و خودتان از روی عقل و منطق و با تحلیل سود و زیان این رابطه، به این نتیجه و باور برسید که ادامه ی این ارتباط آسیب زا بوده و لازم و ضروری بود که به جدایی ختم شود.
- مرحله ی بعدی این هست که من بپذیرم که باید از طرف مقابلم، دل بکنم و امید به برگشت فرد یا از سرگرفته شدن رابطه را صد درصد از ذهن خود بیرون کنم. بنابراین باید با مذاکره با خود، به این یقین برسید که هرگز قرار نیست چیزی بازگردد و تصمیمی که گرفتید به نفع هر دوی شما بوده است.
دوست گرامی کاملا درکتان می کنم، جداشدن خیلی سخت هست و همراه با درد و رنج است. به قول معروف: دل کندن اگر آسان بود، فرهاد کوه نمی کند، دل می کند. اکثر افراد دوست ندارند این رنج را بپذیرند یعنی انتظار دارند به طور معجزه آسایی از رابطه خارج شوند، بدون اینکه رنج بکشند. بنابراین بخش منطقی و عقلانی قضیه این هست که از نظر فکری، این باور را تقویت کنید که دیگر رابطه تمام شده و هیچ راه بازگشتی نیست و این جدایی همراه با رنج و سختی است و در تصمیم خودتان بسیار مصمم و محکم باشید.
- سعی کنید تمام پل های ارتباطی را از بین ببرید. در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس شماره تلفن و یادگاری های و... و آن ها را محو کنید و حتی مسیرهایی را که پیش بینی می کنید احتمال دارد دوباره ایشان را ببینید تغییر دهید.
- بهتر است از نظر هیجانی کاملا تخلیه شوید. یک نامه برای خودتان بنویسید و تمام حرف هایی که در دلتان هست را بدون سانسور، روی برگه بیارید. در واقع با این کار، کار نیمه تمامتان را تمام می کنید و چیزی دیگر نیست که بهش نگفته باشید.
مثلا حرف هایتان می تواند حول اگر بی وفایی کرده، اگر نامردی کرده، اگر در حقتان خیانت کرده، همه را در این نامه بنویسید تا حسابی تخلیه شوید.(این نامه برای خودتان هست).
- گاهی اوقات بعد از اتمام رابطه ما فقط لنز دوربین را به سمت خوبی ها، لحظات و خاطرات شادی که با هم داشتیم، می چرخانیم و این بیشتر ما را وسوسه می کند تا دوباره به این رابطه برگردیم. بنابراین شما با تهیه لیستی از نقاط منفی ایشان و مشکلاتی که الان و بعد از ازدواج با ایشان برای شما ایجاد خواهد کرد را بنویسید و هر روز مرور کنید تا نگرشتان نسبت به ایشان منطقی تر شود.
- فردی که دچار شکست عاطفی شده، تا زمانی که تنش ها و اضطراب های رابطه ی قبلی اش حل نشده، نباید وارد رابطه ی عاطفی جدید شود. یعنی خروج از یک رابطه و ورود به رابطه ی بعدی بلافاصله کاملا غلط هست. حداقل باید یکسال بین دو رابطه فاصله وجود داشته باشد، تا گرد و غبار حاصل از شکست عاطفی قبلی بر رابطه ی جدید ننشیند.
تذکر: البته منظورم از رابطه ی عاطفی بعدی، ازدواج از روی عقل و منطق و با در نظر گرفتن ملاک های اساسی و سنجیده هست و نه دوستی های بی ثبات که فقط از روی احساس و هیجان هست.
- سعی کنید وقت های مرده و خالی کمتر داشته باشید، بهدنبال فعالیت جدیدی باشید که تا به حال به آن نپرداختهاید و میتواند حس های جدیدی در شما ایجادکند و بسیاری از انرژیهایتان را تخلیه کند و دیگر فرصت نکنید ساعت ها آهنگ غمیگین گوش دهید و غرق در افکارتان شوید.
و در نهایت شکست عشقی مسأله ی پیچیده ای در روان انسان هست. چون هیجانات زیادی درگیر می شوند خشم ،غم، ترس ، اضطراب و.. و ممکن هست سال ها فرد را درگیر کند، بنابراین کار روانشناس هست که به شما کمک کند از پیچیدگی مساله کم کنید و سریعتر به وضع روحی مناسب برگردید.
به امید لحظات شاد و خوش برای شما
بیشتر بخوانید:
چگونه پس از شکست های عاطفی التیام یابیم ؟
- در ابتدا نیاز هست به کند و کاو بیشتر در خود بپردازید و در واقع خودتان را بیشتر بشناسید. چرا اصلا من وارد آن رابطه شدم؟ چه خلأها و نیازهایی داشتم که من را به این رابطه سوق داد؟ و چرا به شکست انجامید؟
اشتباهاتم در انتخاب، در رفتار، چه چیزهایی بوده است؟ این رابطه چه آسیب ها و زیان هایی برایم داشت؟ اهمیت و ضرورت این جدایی چه بود؟
- پس قبل از هر چیز، لازم هست به این سوالات به دقت پاسخ دهید و خودتان از روی عقل و منطق و با تحلیل سود و زیان این رابطه، به این نتیجه و باور برسید که ادامه ی این ارتباط آسیب زا بوده و لازم و ضروری بود که به جدایی ختم شود.
- مرحله ی بعدی این هست که من بپذیرم که باید از طرف مقابلم، دل بکنم و امید به برگشت فرد یا از سرگرفته شدن رابطه را صد درصد از ذهن خود بیرون کنم. بنابراین باید با مذاکره با خود، به این یقین برسید که هرگز قرار نیست چیزی بازگردد و تصمیمی که گرفتید به نفع هر دوی شما بوده است.
دوست گرامی کاملا درکتان می کنم، جداشدن خیلی سخت هست و همراه با درد و رنج است. به قول معروف: دل کندن اگر آسان بود، فرهاد کوه نمی کند، دل می کند. اکثر افراد دوست ندارند این رنج را بپذیرند یعنی انتظار دارند به طور معجزه آسایی از رابطه خارج شوند، بدون اینکه رنج بکشند. بنابراین بخش منطقی و عقلانی قضیه این هست که از نظر فکری، این باور را تقویت کنید که دیگر رابطه تمام شده و هیچ راه بازگشتی نیست و این جدایی همراه با رنج و سختی است و در تصمیم خودتان بسیار مصمم و محکم باشید.
- سعی کنید تمام پل های ارتباطی را از بین ببرید. در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس شماره تلفن و یادگاری های و... و آن ها را محو کنید و حتی مسیرهایی را که پیش بینی می کنید احتمال دارد دوباره ایشان را ببینید تغییر دهید.
- بهتر است از نظر هیجانی کاملا تخلیه شوید. یک نامه برای خودتان بنویسید و تمام حرف هایی که در دلتان هست را بدون سانسور، روی برگه بیارید. در واقع با این کار، کار نیمه تمامتان را تمام می کنید و چیزی دیگر نیست که بهش نگفته باشید.
مثلا حرف هایتان می تواند حول اگر بی وفایی کرده، اگر نامردی کرده، اگر در حقتان خیانت کرده، همه را در این نامه بنویسید تا حسابی تخلیه شوید.(این نامه برای خودتان هست).
- گاهی اوقات بعد از اتمام رابطه ما فقط لنز دوربین را به سمت خوبی ها، لحظات و خاطرات شادی که با هم داشتیم، می چرخانیم و این بیشتر ما را وسوسه می کند تا دوباره به این رابطه برگردیم. بنابراین شما با تهیه لیستی از نقاط منفی ایشان و مشکلاتی که الان و بعد از ازدواج با ایشان برای شما ایجاد خواهد کرد را بنویسید و هر روز مرور کنید تا نگرشتان نسبت به ایشان منطقی تر شود.
- فردی که دچار شکست عاطفی شده، تا زمانی که تنش ها و اضطراب های رابطه ی قبلی اش حل نشده، نباید وارد رابطه ی عاطفی جدید شود. یعنی خروج از یک رابطه و ورود به رابطه ی بعدی بلافاصله کاملا غلط هست. حداقل باید یکسال بین دو رابطه فاصله وجود داشته باشد، تا گرد و غبار حاصل از شکست عاطفی قبلی بر رابطه ی جدید ننشیند.
تذکر: البته منظورم از رابطه ی عاطفی بعدی، ازدواج از روی عقل و منطق و با در نظر گرفتن ملاک های اساسی و سنجیده هست و نه دوستی های بی ثبات که فقط از روی احساس و هیجان هست.
- سعی کنید وقت های مرده و خالی کمتر داشته باشید، بهدنبال فعالیت جدیدی باشید که تا به حال به آن نپرداختهاید و میتواند حس های جدیدی در شما ایجادکند و بسیاری از انرژیهایتان را تخلیه کند و دیگر فرصت نکنید ساعت ها آهنگ غمیگین گوش دهید و غرق در افکارتان شوید.
و در نهایت شکست عشقی مسأله ی پیچیده ای در روان انسان هست. چون هیجانات زیادی درگیر می شوند خشم ،غم، ترس ، اضطراب و.. و ممکن هست سال ها فرد را درگیر کند، بنابراین کار روانشناس هست که به شما کمک کند از پیچیدگی مساله کم کنید و سریعتر به وضع روحی مناسب برگردید.
به امید لحظات شاد و خوش برای شما
بیشتر بخوانید:
چگونه پس از شکست های عاطفی التیام یابیم ؟
مشاوره مرتبط
تازه های مشاوره
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}